- کیفر بردن
- به سزای عمل خود رسیدن
معنی کیفر بردن - جستجوی لغت در جدول جو
- کیفر بردن
- بجزای عمل خود رسیدن: ای شاهزاده، هر که بدی کند کیفر برد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سر مست شدن خوشی داشتن مزه داشتن لذت بردن: باید از زندگی کیف برد
سزای عمل کسی را دادن
جزای عمل کسی را بوی دادن
لذت بردن، نشئه گرفتن، یا کیف کردن با کسی. با او آرمیدن باوی جماع کردن